نودیجه و ضرورت داشتن کلانتری
نودیجه ای که امروز شاهد آن هستیم بیش از پیش نیازمند توجه مسئولان رده بالای استانی و شهرستانی می باشد . در روستایی که بیشتر از 6 قهوه خانه موجود است و جمعیتی بیشتر از 4000 هزار نفر دارد و اینهمه نزاع در یک سال و دو سال گذشته در آن شاهد بودیم مسئولان را باید به فکر چاره ای بیندازد .
مسکوت ماندن داشتن کلانتری در روستا عواقب چه بسا جبران ناپذیری برای استان و شهرستان به دنبال خواهد داشت اگر در یکی از این نزاع های اتفاق افتاده و روزهای پیش رو ، اگر فردی کشته می شد و یا هتک حرمتی انجام می شد چه کسی جواب گو خواهد بود .
به نظر نگارنده باید پیشگیری کرد، باید جلوی رشد قارچ های سمی و هرزه را در محل گرفت و این کار با تمرکز و داشتن کلانتری در خود محل امکان پذیر نخواهد بود .
امروز یکی از معضلات رایج در سطح روستا جوانانی است که معتاد به انواع مواد مخدر هستند و این روستای بی نوا و با قدمت را محلی برای خرید و فروش مواد کرده اند .
امروز کودکانی که در مقاطع ابتدایی و راهنمایی هستند آماج حملات اینها خواهند بود در سال های آینده .
از روزی که در دست گرفتن قلیان برای جوانان و نوجوانان در روستا عیب محسوب نشد . و همه آنها را با یک چشم دیگر نگاه نکردند و چه بسا با آنها همراهی کردند این زنگ خطر به صدا در آمد و شمارش معکوس برای بدبختی و بیچارگی قشر جوان آغاز شد .
امروز دیگر قلیان نکشیدن و سیگاری نبودن شرط قبولی داماد در خواستگاری ها نیست چون خیلی معدودند در نودیجه که ااعتیاد به این ها نداشته باشند . البته در روستایی که مسئولینش هم به صورت علنی با قلیان ، سوار بر موتور در روستا جولان می دهند بیشتر از این انتظار نیست .
اعضای شوراهای نودیجه از دوره اول تا دوره ی قبلی :
چرا باید زمین های اطراف نودیجه محل فروش اسلحه های جنگی باشد؟
حق روستا از هفت هکتار باغ زیتون کنار نودیجه که چسبیده به بافت روستامتعلق به اشرف پهلوی بوده و امروز در دست اداره آبیاری است چیست؟
چرا آقایی که در کنار زمین ورزشی ( زمین چمن ) روستا ، زمین کشاورزی دارد ، بارها تجاوز کرده و امروز پا را فراتر گذاشته و کلی از زمین ورزشی را گرفته ؟ تا به حال دیده اید ؟ زمین فوتبال تا کجا بوده ؟ آیا دیدید که آقا از دیوار های انبار سموم که تا حدی نشان دهنده حریم زمین ورزشی از تجاوز کرده امروز زمین آن متجاوز از دیوارهای گذشته در صورتی که باید خیلی عقب تر از دیوارها باشد .
بدتر از همه اینها دوره ی قبلی و قبل از آن بود که برخی داعیه با سوادی داشتند و به قول خودشان دانشگاه رفته بودند . البته ای کاش هیچ وقت انتخاب نمی شدند زیرا آبروی هر چه تحصیل کرده را بردند و خودشان تیشه ای شدند برای ویرانی و نابودی . شعله ای شدند برای سوختن منابع روستا .
و .......
امروز در روستا پدرها و مادرها با فرزندانشان با هم به جای شکستن تخمه و وقت گذراندن سالم با هم ، مجالس قلیان کشی به راه می اندازند .
امروز مجالسی که دختران ما می گیرند دیگر سالم نیست . برخی که دیگر آنقدر زیاده روی می کنند در خوردن مشروبات الکلی که باید نیمه های شب در خیابان آنها را پیدا کرد یا اینکه دل کسی بسوزد و آنها را تا خانه هایشان همراهی کند .
امروز توجه کرده اید اینهمه آمار دزدی بالا رفته ، دزدی چیزهایی دم دستی ، چیزهایی که بتوان آن را فروخت به قیمتی نازل تا مواد خرید و ساعتی را با آن گذراند و دوباره دزدی تازه.
از دزدی در زمین های کشاورزی گرفته و ادوات کشاورزی تا دزدی در مغازه ها و خانه های روستا.
مسبب این همه بدبختی کیست ؟ چرا باید نودیجه اینجوری رو به انحطاط و نابودی برود ؟
وقتی مسئولین روستا کاری نمی کنند باید عاجزانه از مسئولین شهرستانی و استانی درخواست کنیم که لااقل با آوردن یک کلانتری به روستا این جو حاکم را کمی سالم تر کنند و در آینده بتوانیم همه با هم به روزهای سالم سال های قبل برگردیم .((البته اعضای شورای جدید تازه انتخاب شدند و باید دید که در ماه های پیش رو چه خواهند کرد هرچند این کار یک همت بلند می خواهد همتی که همه مردم بخواهند و از خارج از روستا نیز حمایت شود وگرنه شورای جدید هم کاری از پیش نخواهد برد .امیدواریم که اعضای شورای جدید بتوانند رسالت خود را به خوبی انجام دهند و نقطه شروعی باشند برای آبادانی و سربلندی و اعتلای روستا)).
نیازی که امروز در روستا بیش از پیش احساس می شود کلانتری است . جایی که بتوان از وقوع جرم پیشگیری کرد . جایی که بتوان با عواملش با ناهنجاری ها مقابله کرد . جایی که بتوان با کسانی که امروز در ناهنجاری ها دخالت دارند و هنجارشکن هستند بتوان برخورد کرد . جایی که بتوان جلوی رشد و نمو قارچ های سمی و کشنده ای را گرفت که آفت سبزه های تازه رسته روستا خواهند شد .