هیجدهمین روز از ماه ناواسارد ارمنی برابر با 26 ام امرداد در گاهشماری ایرانی

جشنی به نام خاچوراتس یا روز تجلی چلیپا (صلیب) در میان ارامنیان ایران
و انجام مراسم بزرگداشت صلیب در کلیسا در نزدیکترین یکشنبه به این روز

هیجدهمین روز از ماه ناواسارد ارمنی برابر با 26 ام امرداد در گاهشماری ایرانی

جشنی به نام خاچوراتس یا روز تجلی چلیپا (صلیب) در میان ارامنیان ایران
و انجام مراسم بزرگداشت صلیب در کلیسا در نزدیکترین یکشنبه به این روز

پانزدهم ماه ناواسارد ارمنی و ماه آب آشوری برابر با 24 امرداد در گاهشماری ایرانی
جشنی به نام «عید عروج حضرت مریم» در میان ارمنیان و آشوریان ایران و انجام مراسمی به نام «تبرک انگور» یا «خاقوق اورهنک».
انگور برای آشوریان، مانند گندم ارزش غذایی بسیاری دارد؛ زیرا از روزگاران قدیم پرورش تاک و گندم، حرفه و شغل اصلی آنان بوده است. به همین دلیل، برای انگور مراسم خاصی به جای می آورند و تا نخستین محصول خود را تبرک نکنند، از آن نمی خورند.
آشوری ها، جشن تبرک انگور را در روز «شارادمارتی ماریام»؛ یعنی همان روز درگذشت حضرت مریم، انجام می دهند.
آشوری ها در این روز به کلیسا می روند و مراسم مخصوص هر یکشنبه را انجام می دهند و به همراه آن، دعاهای ویژه ی تبرک انگور را می خوانند.
پس از ایراد خطبه و آوازها و سرودهای مذهبی که همه به زبان آشوری است، کشیش سه بار بر ظرف محتوی انگور، صلیب رسم می کند و با این کار، انگور متبرک می شود. در پایان مراسم، نان مقدس و نیز مقداری انگور میان شرکت کنندگان در کلیسا تقسیم می شود.
ارمنیان نیز این مراسم را که به آن «خاقوق اورهنگ» می گویند، در روز عید حضرت مریم انجام می دهند. در این روز، در کلیسا، ابتدا شاراگان خاصی به نام « پارک سورب خاچی» اجرا می شود و سپس بندهایی از انجیل خوانده می شود.
شاراگان را کشیش یا بالاترین فرد روحانی و مذهبی، با هم آوازی گروه کر می خواند و احیانا برخی از مردم حاضر در کلیسا نیز، شاراگان را همراه آن ها زمزمه می کنند. در پایان، از درگاه الهی درخواست می شود که روح و جسم آدمیان را از گناهان پاک سازد و برای شرکت در مراسم تبرک انگور آماده کند. سپس طی تشریفاتی، سه بار انگور متبرک می شود و در میان حاضران تقسیم می گردد.
درباره ی چرایی تبرک انگور، می گویند که طبق روایات، حضرت مسیح خود را به انگور تشبیه می کرد و می فرمود :
«همان گونه که انگور ذره ای فساد را تحمل نمی کند، من هم نمی کنم.»
و این گفته، علت احترام انگور از جانب کلیسا عنوان شده است.
روز تبرک انگور قرن ها پیش از مسیحیت وجود داشته است. در فصل میوه چینی، میوه باغ ها را تبرک می کردند، به همین آیین بعد از مسیحیت رنگ مذهبی داده شد. با عروج حضرت مریم در فرهنگ ارامنه، انگور، انار و زردآلو سمبل تسلسل نسل ها و پایداری و نشاط شده است.
رَشن روز از امردادماه برابر با 18 امرداد در گاهشماری ایرانی
جشن «مَی خواره» در سرزمین «سُغد» و «ورا رود»(= ماورالنهر) که ابوریحان بیرونی از آن یاد می کند و آن را برابر با هجدهمین روز مردادماه یا «اشناخندا»ی سغدی می داند.
با توجه به گفتار بیرونی که ویژگی جشن «می خواره» را نوشیدن عصیر ناب یاد می کند و نیز با توجه به چند شاهد دیگر، می توان گمان داد که یکی از ویژگی های جشن مردادگان، نوشیدن نوشیدنی های خاصی همچو افشره ی گیاه «هوم» و یا آبجو بوده باشد. گیاه مقدس «هوم» و افشره ی آن برای مردمان باستان همواره یک نوشابه ی جاودانی و عامل بی مرگی دانسته می شده است.
آنچنان که از منابع هندو همانند «ریگ ودا» برمی آید، این نوشیدنی و نیز جام آن به نام «اَمرتـَه» شناخته می شده که به معنای بی مرگی است.
همچنین در «ایلیاد» هومر برای شستشوی «آشیل» پهلوان اسطوره ای یونانی از نوشابه ای جاودانی به نام «اَمبروسیه» یاد شده است که آن نیز با بی مرگی در پیوند است.
یکم نوروزما دیلمی برابر با 17 امرداد در گاهشماری ایرانی
نخستین روز از «نوروزما» و آغاز سال نو در گاهشماری دیلمی (گیلانی).
نام ماهها در گاهشماری دیلمی
1. نوروز ما
2. كورچ ما
3. اریه ما
4. تیرما
5. مردال ما
6. شریر ما
7 .امیر ما
8 .اول ما
9. سیا ما
10. دیا ما
11. ورفنه ما
12. اسفندارمز ما
مهر روز تا ورهرام روز از امردادماه برابر با 16 تا 20 امرداد در گاهشماری ایرانی

نیایشگاه « پیر نارکی » در 58 کیلومتری باختر شهر یزد بر دامنهی کوه بلندی بنام « تجنک » نزدیک « دره زنجیر » یا در نزدیکی تفت ، از « دره گیگون » قرار دارد.
در باور مردم این مکان پناهگاه عروسی از فرمانروایان پارس به نام « ناز بانو » یا « زربانو » است.
« نازبانو » در هنگام حملهی تازیان، به کوهی در درهی زنجیر رسیده و خواهان پناه گرفتن در کوه میشود که کوه وی را پناه نمیدهد، از همین روی مردم تا کنون نیز به آن کوه سنگ میزنند او سپس به کوه گیگون میرسد، از کوه میگذرد و در دامنهی کوه نارکی درخواست یاری از پروردگار میکند ، که کوه وی را در خود پناه میدهد و از آنجا چشمهای روان میشود و بعدها نازبانو در خواب یک بیابان گرد روشن بین نمایان شده و از او میخواهد که بنای نیایشگاه پیر نارکی را بنا کند.
مراسمی که در نیایشگاه پیر نارکی برگزار میشود مانند پیرسبز (چکچکو) مفصل نیست و بیشتر جنبهی گردهمایی فرهنگی را دارد.
در این مراسم پس از نیایشی کوتاه و پخش کردن نزوراتی چون آش ، آبگوشت و سیروک (نانی شبیه به پیراشکی بزرگ)، از دانش آموزان و دانشجویان ممتاز زرتشتی تجلیل شده و جوایزی به آنها داده میشود.
دی به مهرروز از امرداد ماه برابر با 15 امرداد در گاهشماری ایرانی
جشن میانه ی فصل تابستان و زمان گاهنباری به نام «میدیوشم» در اوستایی «مَئیذیوئی شِمَه» به معنای «میانه ی تابستان».
راهنمای زمان جشن ها و گردهمایی های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی
|
در نیمهی امرداد ماه جشنی بنام «جشن فندق» یا «جشن فندق چینی» در بسیاری از روستاهای استان قزوین، به ویژه در «رودبار شهرستان» برگزار میشود. در این جشن هم به مانند «جشن انار چینی»، همه با هم به مزارع میروند، در ابتدا یک نفر چامههایی كه بیشتر به صورت بداهه میباشند میخواند و دیگران نیز با او همآواز میشوند و در همین حال چیدن فندق را آغاز میکنند، دوشیزگانی كه تازه نامزد شدهاند برای همسران خود از مغز فندق رشتهای به مانند گردنبند، درست میكنند که «گلوانه» نام دارد، آن را پیش خود نگه میدارند و در فصل زمستان به شوهرانشان هدیه میدهند. |
آبان روز از امردادماه برابر با 10 امرداد در گاهشماری ایرانی
جشنی به نام «چله تابستان» که امروزه نیز در روستاهای جنوب خراسان برگزار میشود.
راهنمای زمان جشنها و گردهماییهای ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی
عید تادئوس
بیست و نهم جولای برابر با 7 امرداد در گاهشماری ایرانی
تادئوس یا قرهکلیسا (طاطائوس - تاتائوس - Tatavoos) نخستین کلیسای مسیحیت در ایران است که در منطقهی سرسبز و زیبای چالدران در شمال غرب کشور ساخته شده است.
هر سال عدهی زیادی از ارمنیان ایران و کشورهای همسایه، برای بزرگداشت روز ویژهی تادئوس در آنجا گرد هم میآیند.
این مراسم هر سال بین اول تا هفتم امرداد ماه برگزار میشود. محوطهی بزرگی در اطراف کلیسا، با چادرهایی رنگارنگ برپا و تدارک دیده میشود و خانوادهها در این چادرها ساکن میشوند. در این روزها کودکان برای انجام مراسم غسل تعمید به کلیسا آورده میشوند. مادران، کودکان خود را به دست کشیشهای کلیسای تادئوس میسپارند تا غسل تعمیدشان دهند.
شب هنگام نیز ساکنان از چادرها نیز بیرون میآیند و آتش برپا میکنند. جوانترها به نشانهی گرمی و دوستی به دور آتش حلقه میزنند و به زبانهای ارمنی، فارسی و گاه آذری، آوازهایی مخصوص میخوانند.
بامداد روز مراسم اصلی، ساکنان چادرها زودتر از همیشه بیدار میشوند. گوسفندهای نذری را قربانی میکنند و گوشت نذری را در بین میهمانان دیگر تادئوس پخش میکنند.
در این روز، خواندن دعا و انجام فرایض مذهبی ویژهی ارمنیان در داخل کلیسا انجام میپذیرد و پس از مراسم مذهبی، تبرک ساختمان کلیسا با آب مقدس، حدود نیمروز انجام میشود و پس از آن شادی و پایکوبی به مناسبت این روز مقدس آغاز میشود.
تادئوس مسیحی در همان سالهای نخستینی که حضرت عیسی به تبلیغ دین میپرداخت، راه ارمنستان را در پیش گرفت. این حواری مسیح، به نقاط مختلف ارمنستان سفر کرد و به تبلیغ مسیحیت پرداخت. تادئوس قدیس همراه عدهای از پیروانش در سال ۴۸ میلادی در ناحیهی «آرتاز» کشته شد و با رسمیت یافتن دین مسیح، پیروان این آیین مقبرهایی بر مزار این قدیس برپا کردند که در سدههای بعدی به زیارتگاه با شکوهی مبدل گشت.
نخستین نشانهای که در متون تاریخی از این زیارتگاه پیدا شده در یکی از نوشتههای «توما آرزرونی»، مورخ ارمنی است که در اواخر سدهی نهم و اوایل سدهی دهم میلادی از دیر تادئوس (طارئوس) قدیس نامبرده است.

امرداد روز از امردادماه برابر با 7 امرداد در گاهشماری ایرانی
«مسعود سعد سلمان»
هفتمین روز از ماه امرداد (مرداد) جشنی در ستایش و گرامیداشت «امُرداد»، در اوستایی «اَمِرتاتَ» و در پهلوی «اَمُرداد» به معنی بی مرگی و جاودانگی و نام یکی از امشاسپندان، برگزار می شود.
امرداد در باورهای ایرانی در جهان خاکی نگاهبان و سرپرست گیاهان و رستنی ها بشمار می رود و همواره با «خرداد» در كنار هم جای دارند و «كمال» و «دوام» در جهان مینوی نیز از این دو امشاسپند است.
واژه ی امرتات، از سه بخش درست شده است : «اَ» + «مَر» + «تات» که بخش نخست در زبان اوستایی پیشوند نفی است، بخش دوم، از ریشه ی مصدری «مَر» به مانک «مرگ» و بخش سوم پسوند «كاملی»، «رسایی» و «سالمی» را می رساند.
این نام در اوستا، به ویژه گات ها صفتی است از برای اهورامزدا، مظهر زوال ناپذیری و پایندگی خداوند.
از این روی این جشن را بیشتر در کنار چشمه سارها و باغ ها و مزرعه های خرم و دلنشین در دامن طبیعت برپا می کنند.
در برگ 250 برگردان فارسی «آثارالباقیه»ی ابوریحان بیرونی چنین آمده است که :
«... مرداد ماه که روز هفتم آن مرداد روز است و آن روز را به انگیزه ی پیش آمدن دو نام با هم، جشن می گرفتند. معنای امرداد آن است که مرگ و نیستی نداشته باشد. امرداد فرشته ای است که به نگهداری جهان و آراستن غذاها و داروها که اصل آن از نباتات است و بر کنار کردن گرسنگی و زیان و بیماری ها می باشد، کارگزاری یافته است ...»
1. تاریخ نوروز و گاهشماری ایران - عبدالعظیم رضایی
2. راهنمای زمان جشن ها و گردهمایی های ملی در ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی
3. لغت نامه ی دهخدا
4. گاهشماری و جشن های ایرانی - هاشم رضی
26 ژوئیه برابر با 4 امرداد در گاهشماری ایرانی
در این روز جشنی به نام «وارداوار»(Vardavar) یا «جشن آب پاشی» برگزاری میشود که یکی از جشنهای بزرگ ارمنیان ایران میباشد و زمان برگزاری آن 100 روز پس از عید پاک است.
دربارهی چرایی ِنامگذاری این عید، گفتارهای متفاوتی وجود دارد برخی از محققان «وارد» را به معنی «آب» و «اوار» را به معنای «راه آب» میدانند و این جشن را به ایزد بانوی آبها «آناهیتا» نسبت میدهند و برخی دیگر واژهی «وارد» را به معنی گل میدانند و این جشن را از آن «آستفیک» ایزدبانوی زیبایی و دلاوری میدانند.
بر پایهی نوشتههای مورخان ارمنی، در ارمنستان قدیم، جشن «وارداوار» برای بزرگداشت ایزدبانوی زیبایی با شکوه فراوان برپا میشده، همهی مردم در این جشن شرکت میکردند و الهه را با گلهای سرخ میآراستند. میگویند گلسرخ، پیش از این به رنگ سفید بوده است تا هنگامی که الهه، با پای برهنه به میان مردم آمد و خارها پاهای او را زخمی کردند و از خون وی آن گلهای سفید رنگین شدند، از آن پس گل سرخ امروزی پدید آمد.
ارمنیان امروز، از عید پاک 100 روز را شمارش کرده و در نزدیکترین یکشنبه، مراسم «وارداوار» را به جای میآورند.
در این روز به جز اجرای مراسم «باداراک» در کلیسا، دعا و خطبهای اضافه بر مراسم هر یکشنبه، مخصوص روز «وارداوار» ایراد میشود و سرانجام، هنگامی که از کلیسا بیرون میآیند، در کوچه و خیابان و در منزل به روی یکدیگر یا زمین آب میپاشند.
از مراسم دیگر این روز میتوان از کبوترپرانی نیز نام برد.
گفته میشود که این رسم نیز از گذشتههای دور به یادگار مانده است، چرا که کبوتران سپید، همگی به الههی زیبایی و عشق تعلق دارند.
نخستین روز از فردینه ماه تبری برابر با 2 امرداد در گاهشماری ایرانی
آغاز تاریخ «تبری» یا «مازندرانی» همزمان با سال ۳۱ هجری است. پس از در گذشت یزدگرد سوم، «اسپهبد گیل ژاماسبی» پادشاه تبرستان برای آیین نیاکان خود پرچم استقلال برافراشت، از آن زمان تاریخ نوین مازندران پس از ظهور و گسترش اسلام در این سرزمین آغاز گشت.
در گاهشماری مازندرانی که به نام «فرس قدیم» شناخته می شود، سال ۳۶۵ روز دارد و آن دوازده ماه ۳۰ روزه است و ۵ روز به نام «پیتک» یا «پتک»، در سال چهارم یک روز به پتک افزوده می شود و آن را «شیشک» می نامند. این سال، ۶ ساعت و کسری کمتر از ۱ سال خورشیدی دارد و از این رو ماه های آن گردان است و جای هر ماهش با گذشت ۱۲۸ سال یک ماه پیشتر می افتد.
ولی همچون سال خورشیدی هر سال تبری نیز به چهار بخش، بهار، تابستان، پاییز و زمستان تقسیم می شود.
مازندرانی ها سال این گاهشماری را از «ارکه ما»(آذرماه) آغاز و به «اونما»(آبان ماه) ختم می کنند.
پنج روز «پیتک» را هم به پایان «اونما» می افزایند و هر یک از ماه ها را به ترتیب زیر چنین می خوانند :
ارکما یا ارکه ماه (آذرماه) arkemah
دما یا دیما (دی ماه) demah
وهمن ما یا وهمنه ماه (بهمن ماه) vahmenemah
نوروز ما یا نرزما یا عیدما (اسفندماه) nerzemah
سیوما یا فردین ما (فروردین ماه) ferdinemah
کرچ ما یا ک'رچ ما (اردیبهشت ماه) kerchemah
خرماه یا هر ما (خرداد ماه) kharemah
تیرما (تیر ماه) tiremah
مردال ما یا ملارما (مرداد ماه) mellaremah
شرویرما یا شروین ما (شهریور ماه) sharviremah
میرما (مهرماه) miremah
اونما (آبانماه) onemah
نظیر این گاه شماری را «امیر تیمور قاجاری» در زمان محمدشاه قاجار، در کتاب «نصاب طبری» زیر عنوان «اسامی ماه های فرس» چنین یاد کرده است :
«... سیوماه و کرچ و هره ماه، تیر دگر هست مردال و شروین میر چه اونه ماه وارکه ماه است و دی ز پی وهمن و هست نوروز اخیر پتک را بدان خسمه زائده به آیین هرگز صغیر و کبیر مازندرانی ها نخستین روز هر ماه را «مارماه» می نامند و در سپیده دم آن در هر خانه مرد یا زن یا کودکی خوش قد پا به آستانه ی خانه می گذارد تا به آن خانواده، آن ماه تا آخرین روزهایش خوش بگذرد. نیز در روز «مارما» هر ماه داد و ستد نمی کنند و چیزی به کسی نمی دهند یا نمی بخشند و چنین کارهایی را بدشگون می پندارند. چگونگی هوای هر روز از پنج روز پیتک را نشانه ای از هوای ماهی از پنج ماه پس از آن می دانند. اگر هوای نخستین روز پیتک آفتابی باشد هوای روزهای «ارکما» را هم آفتابی می پندارند. یا اگر هوای دومین روز آن بارانی باشد، هوای «دما» را بارانی می دانند، به همین گونه چگونگی «وهمن ما» و «فردین ما» و «نوروزما» می انگارند.
همچنین هوای هریک از روزهای طاق «کرچما» را تا چهاردهم، یعنی روزهای اول و سوم و پنجم، سیزدهم، که جمله هفت روز می شود، نشان های از هوای روزهای «کرچما» و شش ماه دیگر سال می دانند.
مثلا اگر آسمان روز اول «کرچما» گرفته و بارانی شود، هوای سراسر ماه «کرچما» را گرفته و بارانی می پندارند. یا اگر هوای روز سوم آن باز و آفتابی شود، هوای تمام روزهای ماه «هر ما» را باز و آفتابی خواهند دانست.
به همین طریق هوای روزهای پنجم و هفتم و سیزدهم را نشانه هایی از برای هوای ماه های «تیرما» «مردال ما» و ... «اونما» می انگارند این هفت روز از «کرچما» را «کرچ در» می نامند و در این روزها گلکاری نمی کنند، تن نمی شویند، موی سر و چهره نمی تراشند و پشم گوسفند و موی بز نمی چینند و چون معتقدند که : اگر گلکاری بکنند مار در خانه ی شان آشکار خواهد شد و آشیانه و تخم گذاری خواهد کرد. اگر موی سر بتراشند یا تن بشویند، موی سر و تن و چهره ی شان سفید می شود و می ریزد. اگر پشم گوسفند یا موی بز را بچینند، بیماری و بلا در دام می افتد.

روز یکم ماه دولا صابئین مندایی برابر با 2 امرداد در گاهشماری ایرانی
«دهواربا»(Dehva rabba) یا «تکریص» عید بزرگ و اصلی مندائیان است. ماه «دولا» نخستین ماه سال نو مندایی به حساب آمده و با ماه «امرداد» در گاهشماری ایرانی برابر است.
مندائیان از ساعاتی پیش از آغاز سال نو (از پسین آخرین روز سال پیش) به پاکسازی و خانه تکانی «کنشی زهلی»(کنشوزهلی - kenshi zehli) و سپس به نظافت شخصی وغسل تعمید می پردازند و از پسین آخرین روز سال تا 36 ساعت بعد یعنی تا بامداد روز دوم ماه دولا از خانه بیرون نمی روند و از روز دوم ماه دولا دید و بازدید از دوستان و خویشان را آغاز می کنند.
در باورهای مندایی ها این روز، روز بخشیده شدن گناهان حضرت آدم است.
بازدید از خویشان درجه یک، مادر، پدر و روحانی عالی مقام (گنجور) در روز دوم ماه دولا انجام می شود. شاید به خاطر این است که دو روز نخست و دوم ماه دولا به عنوان دهوا ربا (عید بزرگ) شناخته شده است. ولی در واقع روز عید بزرگ همان روز اول ماه دولا است.
این موضوع که چرا مندائیان طی 36 ساعت آغازین سال نو از منزل خارج نمی شوند، همیشه مورد بحث و بررسی داخلی این قوم قرار گرفته است. که دلایلی همچون خانه تکانی، توبه به نفس خویش، ریاضت زاهدانه را روشنفکرانه امروزی مطرح می کنند.
ولی در واقع بایستی به روانشناسی اسطوره ای بیشتر بها داد.
تغییر سال و پایان پذیرفتن سال پیشین و درآمدن سال جدید همیشه توامان با اضطراب است. اضطراب از اینکه موجودات آسمانی چگونه این تحول را رقم می زنند و آینده را چگونه تقدیر می کنند. سکوت مندائیان و عدم تحرک 36 ساعته ی آنان، راه را برای غلبه ی موجودات نورانی بر ظلمت هموارتر می کند.
از دیگر مراسم این روزها سربریدن تعدادی گوسفند نر و ذخیره ی آب مصرفی چند روز آینده را می توان نام برد.
همچنین روی آوردن به طالع بینی و فال برای اینکه شاید حوادث و اتفاقات سال آینده را پیش بینی کنند. ضمنا هر صائبی شب سال نو را بیدار می ماند تا مبادا محتلم شود.
دید و بازدیدهای عید بزرگ تا روز ششم دولا ادامه دارد.