درباره

نودیجه


سایت نودیجه یک پایگاه ملی - علمی - ادبی - هنری می باشد که امیدواریم بتواند نطر تمام شما عزیران را جلب نماید وشما را به ما نزدیکتر کند.

                                       زرتشت بيا كه با تو اميد آيد

                                     شب نيز صداي پاي خورشيد آيد

                                       تاريخ اگر دوباره تكرار شود

                                     آدم به طواف تخت جمشيد آيد



ستیز من تنها با تاریکی است و برای نبرد با تاریکی شمشیر برنمی کشم ،
چراغ می افروزم .
××××کوروش کبیر××××

جستجو

برچسب ها

نودیجه (43) روستای نودیجه (14) ع (10) ایران (9) امام حسین (7) گرگان (6) خواص خوراکی ها (6) نودیجه ای (4) nodijeh (3) فوتبال (3) محرم (2) حسین (2) نهج البلاغه (2) امام علی (2) خوراکی ها (2) استرآباد (2) کربلا (2) گلستان (2) دربی (2) nodigeh (2) تصویری مازندرانی (2) ابن زبير (2) آهنگ محلی مازندرانی (2) تاکسی گرگان (2) تاکسیرانی گرگان (2) مازندرانی (2) دانلود آهنگ مازندرانی (2) زندگانی امام حسین (2) دکتر بسکی (1) قاتلان امام حسین (1) هفتم آبان ماه (1) دروس ششم (1) روز کوروش بزرگ (1) عزاداری ماه محرم (1) شهادت طفلان مسلم (1) یزید ملعون (1) امام حسین و یارانش (1) عبدالله بن زبير (1) پروفسور ابوالقاسم غفاری (1) جعل کردن (1) امويان (1) سریال پژمان (1) عباس ماندگار (1) بازی مهم (1) مهدی لطفی (1) لاک زدن (1) حریم سلطان (1) لیگ جهانی (1) فیسبوکی (1) ماش (1) مسلم بن عقیل (1) روز عاشورا (1) جنگ ایران و عراق (1) پایه ششم ابتدایی (1) جرجان (1) نمایه (1) معجزات قرآن (1) عاشورا (1) استان گلستان (1) دانش آموزان (1) یا حسین (1) خروج امام حسین (1) سوغات شهرهای ایران (1) جزیزه های ایرانی (1) چشم انداز گیاهی (1) خلیل فلسفی (1) لکه روی سطوح (1) واترمارکت (1) اولین چاپخانه در ایران (1) nodije (1) خواص خوراکی های مختلف (1) سرزمین گرگان (1) ابردمرد تاریخ ایران (1) پدر حقوق بشر گیتی (1) ایرانیان شاغل در ناسا (1) دروغ پراکنی کشور ترکیه (1) حاج حمید حقیقت نیا (1) صنم رحیمی نژاد (1) مربی ارزشمند بانوان نودیجه (1) بانوان نودیجه و ورزش (1) ورزش بانوان استان گلستان (1) صندلی اجکت هواپیماهای جنگی (1) نجات خلبان هواپیماهای جنگنده (1) قدرتمندترین فرد دنیا (1) قدرتمندترین های سال 2013 (1) افراد قدرتمند در جهان (1) رفاه جهانی و کشورها (1) کشورها و رفاه جهانی (1) سیستم ایمنی بدی (1) کهولت سن و آلزایمر (1) کشف واکسن مالاریا (1) کودکان آفریقایی و مالاریا (1) زندگی و تاریخ بشر (1) بشر در تکامل دورانی (1) عمر کره ماه (1) دانستنی های کیهانی (1) دنیای اطراف زمین (1) کشیتی ایران (1) لیگ کشتی ایران (1) کشتی گیر ایرانی (1)

امکانات


 

روز بزرگداشت فردوس

روز ملی بزرگداشت فردوسی برابر با بیست و پنجم اردیبهشت ماه

فردوسی بزرگ، با سرودن داستان­های ملی و تاریخ باستانی سرشار از عظمت و غرور و فر و شکوه، افتخارهای فراموش شده­ی روزگاران سرافرازی را به یاد ایرانیان آورد و روح آزادگی و بزرگواری را در آنان دمید و عشق به ایران و خشم و بیزاری از دشمنان ایران را در دل­های آن­ها برانگیخت.

وی بی­هیچ تردید بزرگ­ترین شاعر ایران و شاهنامه­ی او ارزنده­ترین شاهکار جاودانه­ی زبان، اندیشه و فرهنگ ایرانی است و بسیاری از پژوهشگران آن­را بزرگ­ترین حماسه­ی جهان خوانده­اند.
استاد توس با آگاهی و دانش بی­کران خود از زبان پارسی، پایه­های زبان را استواری بخشیده و راه گویندگان پس از خود را هموار ساخته است.

شاهنامه پشتوانه­ی زبان ماست و با حفظ زبان، فرهنگ، آداب و رسوم و سنت­ها، داستان­ها و تاریخ ملی موجب همبستگی و پیوستگی ملی ایرانیان است.
شاهنامه نمادی از ایستادگی و جاودانگی ملت بزرگ ایران است.

فردوسی، نام و یاد قهرمانان بزرگ ایران زمین را ماندگار کرده، اما در این میان بزرگ­ترین قهرمان، خود او و با شکوه­ترین حماسه، کار و زندگی اوست.

بناهای آباد گردد خراب             ز باران و از تابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند       که از باد و باران نیابد گزند
برین نامه بر عمرها بگذرد      بخواند هر آن کس که دارد خرد
بسی رنج بردم بدین سال سی     عجم زنده کردم بدین پارسی
جهان کرده­ام ازسخن­چون­بهشت   از این بیش تخم سخن کس نکشت
چو این نامور نامه آمد به بن        ز من روی گیتی شود پر سُخُن
نمیرم از این پس که من زنده­ام        که تخم سخن را پراکنده­ام
هرآن کس که دارد هـُش­و رای­ودین   پس از مرگ، بر من کند آفرین

 

نوشته شده در جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۲:۶ ب.ظ توسط : سعید و وحید رحیمی نژاد | دسته : جشن های ایرانی اردیبهشت ماه
  • []

  •  

    پنجاه بدر

    فروردین روز از اردیبهشت ماه برابر با 19 اردیبهشت در گاهشماری ایرانی

    در این روز «مراسم باران خواهی» و اقامه­ی نماز باران در قزوین بر پا می­شود و مردم برای برآورده شدن نیتشان در آب انبارها فرو می­روند.

    علاوه بر آیین «سیزده نوروز» و جشن و شادمانی در دامان طبیعت، مردم قزوین در روز نوزدهم اردیبهشت نیز به صحرا می­روند و از خدا طلب باران و سر سبزی می­كنند كه به آن «پنجاه بِدَر» می­گویند.
    این مراسم در محوطه­ی مصلای راه ری و در میان باغات كهن منطقه از شور و شوق دیگری برخوردار است و انبوه خانواده­ها با گردهمایی در آن به اقامه­ی نماز باران، شكرگزاری و شادی و پایكوبی می­پردازند و پس از صرف ناهار و عصرانه شبانگاهان به خانه باز می­گردند.

    بسیاری از مردم قزوین آیین «سیزده به در» را روز نوزدهم اردیبهشت و با نام «پنجاه به در» برگزار می­کنند.

    عید در استان قزوین با سیزده به در به پایان نمی­رسد و معمولا دید و بازدیدهای عید تا پنجاه روز پس از نوروز در این استان برقرار است.

    «ابوریحان بیرونی» از رسمی در بعضی مناطق معتدل ایران سخن می­گوید که در همین ایام برگزار می­شده است و مردم انتظار داشتند برخی غلات از قبیل جو را به دست آورند.
    برخی اعتقاد دارند چون در این هنگام کاشت محصول به پایان رسیده بود، مردم برای طلب باران به طبیعت می­رفتند.
    گرچه علت این رسم که حتما با کشاورزی بی­ارتباط نبوده، فراموش شده ولی سالمندان قزوین معتقدند در چنین روزی امام زمان از مصلای این شهر گذر کرده است.
    مصلا نام باغی است در جنوب شرقی قزوین که در حال حاضر، در محدوده شهری قرار گرفته است و از آن­جا که بنابر اعتقادات سنتی مردم قزوین، این باغ محل گذر امام زمان بوده است، بسیاری از مردم در روز نوزده اردیبهشت به این باغ می­روند و پنجاه به در خود را در آن­جا می­گذرانند.
    مشابه این رسم تا چند سال پیش در میان زرتشتیان یزد نیز برگزار می­شد اما در روز نهم اردیبهشت و به «چله به در» معروف بود. اما این که میان چله به در یزد و پنجاه به در قزوین ارتباطی بوده یا هر دو دلیل وجودی مشترکی داشته­اند، اطلاعی در دست نیست.

    تنها مساله­ای که با بررسی جشن­های گوناگون ایرانی نمود می­یابد این است که ایرانیان از هزاره­های دور به هر بهانه­ای جشن برگزار می­کردند و جشن نزد آنان نه فقط برای شادمانی بلکه نوعی عبادت نیز بوده و با کار و زندگی آنان گره خورده بود.
    هر جشنی شادی نیز به همراه داشت و شادی برای مردم، و آفریده­ی اهورامزدا برای مردمان بود و از این رو، مقدس به شمار می­آمد.

    نوشته شده در جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۲:۲ ب.ظ توسط : سعید و وحید رحیمی نژاد | دسته : جشن های ایرانی اردیبهشت ماه
  • []

  •  

    گاهنبار میدیوزرم

    از روز خور تا دی به­مهر از اردیبهشت ماه برابر با 11 تا 15 اردیبهشت در گاهشماری ایرانی

    «میدیوزرم» از ترکیب واژگان اوستایی «مَئیدیو» به مانک «میان» و «زَرِمَیَه» به مانک «بهار» پدید آمده است و با هم به مانک «میان بهار» می­باشد.
    این جشن هنگامی برگزار می­شود که گیاهان رشد و نمو می­کنند و کشاورزی بار دیگر رونق می­گیرد و از سوی دیگر در باورهای ایرانی هنگام آفرینش آسمان است و به همین روی برای بزرگداشت آن، جشن و شادی بر پا می­شود.

    گاهَـنبار

    واژه­ گاهَـنبار کوتاه شده­ی «گاهان بار» است و به مانک گاه­ها و زمان­های به ثمر رسیدن و به بار آمدن. این جشن­ها در شش هنگام یا شش چَهره و در هر چَهره به مدت پنج روز در سال برگزار می­شوند.

    جشن‌های گاهَـنْـباری (پاره‌های سال - موسم‌های سالیانه)، ادامه و بازمانده‌ای از نوعی تقویم کهن در ایران‌باستان است که طول سال خورشیدی را نه به دوازده ماه خورشیدی، بلکه به چهار فصل و چهار نیم‌فصل تقسیم می‌کرده‌اند و هر یک از این بازه‌های زمانی، نام و جشن ویژه­ای به همراه داشته است.
    سال گاهنباری از هنگام انقلاب تابستانی یا نخستین روز تابستان آغاز می‌شده و پس از هفت پاره­ی زمانی، یعنی سه پایان فصل و چهار میانه­ی فصل، به آغاز سال بعدی می‌رسیده است (پایان بهار یا آغاز تابستان مانند دیگر فصل‌ها، دارای جشن گاهنباری نبوده و تنها به عنوان جشن آغاز سال نو بشمار می‌رفته است). گاهنبارها، جشن­هایی در ارتباط با پیشه­ی اصلی ایرانیان باستان یعنی کشاورزی و دامداری هستند.

    در باورهای سنتی ایرانیان اهورامزدا هریک از نمادهای طبیعت را در یکی از این گاهنبارها آفریده است، به این ترتیب که نخست آسمان، سپس آب، زمین، گیاهان، جانوران و در پایان چهره­ی ششم که پنج روز آخر سال است، انسان آفریده شد و با پیدایش انسان، تکامل در آفرینش به مرحله­ی تازه­ای رسید و از آن پس انسان اندیشمند با بهره گیری از شرایط مناسبی که از پیش برایش فراهم شده بود زندگی خود را روی زمین آغاز کرد.
    در باورهای دین­های دیگر نیز، به خصوص دین­های سامی، کم و بیش به عدد شش در آفرینش جهان بر می­خوریم که برگرفته از همین باورها و آیین­های ایرانیست.

    در تورات، در سِـفر پیدایش، باب اول آمده است که : «خداوند آفرینش را در شش روز انجام داد ...»
    همچنین این مفهوم در قرآن، سوره­ی سجده، آیه­ی سوم نیز با اندک تفاوتی به همین صورت بیان شده است.
    در اوستا جشن­های ششگانه به صورت «یائریَه» یعنی سالی و فصلی آمده است.
    واژه ی گاهنبار در پهلوی نیز به صورت «گاسانبار» یا «گاهان بار» ثبت شده است.

    آیین­های ویژه­ی جشن­های گاهنبار

    در هنگام سپیده­دم نخستین روز از چهره­ی گاهنبار، مراسم «واج یشت گاهنبار» در محل آتش وَرَهرام ( آتشکده­ی اصلی هر شهر که سمبل روشنایی در آن نگهداری می­شود) برگزار می­شود در این مراسم موبدان هوشت (موبد اجرا کننده­ی مراسم دینی در هر محل و روستا)  و گروهی از مردم شرکت می­کنند، یکی از موبدان که زَوت نام دارد بخش­هایی از هفتاد و دو هات یسنا را می­خواند و موبد دیگر که راسپی نامیده می­شود وی را همراهی می­کند. این مراسم «یَزشن خوانی» نام دارد و در اتاق کنار محل نگهداری آتش که «یَزشن گاه» نامیده می­شود برگزار می­گردد.
    در هنگام یزشن خوانی و خواندن یسنا، شربت «پراهوم» تهیه می­گردد که از کوبیدن و نرم کردن ساقه­های گیاه هوم (1) با آب در هاون مخصوص برنجی به دست می­آید.
    در پایان مراسم پراهوم را در ظرف­های کوچکی می­ریزند و به شرکت کنندگان می­دهند تا بیاشامند.
    در پایان مراسم واج یشت گاهنبار، نخستین روز هر چهره­ی گاهنبار شروع می­شود.

    در بسیاری از روستاهای یزد که هنوز معماری سنتی و بومی، پایدار مانده است، زرتشتیان گاهنبار را در خانه­ها برگزار می­کنند.
    اهل خانه از مدتی پیش از زمان گاهنبار، در تدارک آن می­کوشند و لُرک و خوراکی­هایی تهیه کرده، یک روز پیش از گاهنبار خانه را جارو و آب پاشی می­کنند، گِل سفید در «پِسکَمِ مَس» و بیرون خانه می­پاشند، نان و خوراکی­های سنتی را آماده می­کنند و سفره­ی گاهنبار را در پسکم مس می­گسترانند و آن­چه که برای سفره­ی مراسم مذهبی لازم است بر آن می­گذارند.

    خشکباری که برای لرک گاهنبار فراهم می­شود با لرک جشن خوانی و سده پوشی اندکی تفاوت دارد.
    لرک گاهنبار مخلوطی از خرما، سنجد، کشمش، بادام، گردو، برگه­ی هلو و انجیر خشک است که آن­ها را در دستمال بزرگی به نام چادر شب می­ریزند و آن را کنار سفره، در پسکم مس پهن می­کنند و روی آن را یک عدد سیب یا انار قرمز با چند شاخه­ی گیاه «موُرد» می­گذارند.
    مردم هر روستا با موبد و دهموبد به تدریج در خانه­ای که گاهنبار در آن برگزار می­شود حاضر می­شوند، موبد و دهموبد در پسکم مس و به کنار سفره­ی گهنبار می­روند و شرکت کنندگان در پسکم­های دیگر، اتاق­ها و حیاط خانه می­نشینند.
    دهموبد با صدای بلند نام درگذشتگانی را اعلام می­کند که گاهنبار به یاد و از دهش آن­ها برگزار می­شود، سپس با درخواست وی شرکت کنندگان برای نو کردن کُشتی، همه به پا می­خیزند، هماهنگ با موبد رو به سوی روشنایی می­کنند و هم  آوا با وی اوستای کشتی می­خوانند.
    پس حاضران، کشتی را از کمر باز می­کنند و در هنگام نیایش آن را دوباره بر کمر می­بندند و در پایان نیایش می­نشینند.
    با اعلام دهموبد ، یکی از بانوان که در تدارک خوراکی سنتی است در آغاز گاهنبار، سیر و سداب را نیز تهیه می­کند.
    آن را در تاس یا کاسه­ی مسی یا روزین می­ریزد و به پِسکَمِ مَس می­آورد، موبد اوستای آفرینگان گاهنبار را می­خواند، در این هنگام دهموبد میوه­های داخل سینی را به وسیله­ی کارد به اندازه­های مناسب می­بُرد، اوستا خوانی موبد و همکاری حاضران و دهموبد ادامه می­یابد.
    در پایان مراسم دهموبد مقداری لُرک را به هر نفر می­دهد و سپس سینی میوه را که «درون» یا «درین» نام دارد جلوی همه می­برد تا هر کس پاره­ای میوه برای خوردن بردارد.

    در برخی گاهنبارها همراه با لرک، یک یا چند قرص نان هم به شرکت کنندگان می­دهند، این نان که کوچک­تر از نان معمولی است «لووگ» نام دارد.
    در بعضی گاهنبارها نیز خوراکی­های مخصوصی مانند آش و آبگوشت تهیه می­شود.
    در کرمان دو نوع نان دیگر نیز برای سفره­ی گاهنبار تهیه می­کنند که یکی از آن­ها «کُلو» نام دارد. نان دیگر که دور تا دور آن را با خمیر به شکل پرتوهای خورشید در می­آورند، نان خورشیدی یا «خورشیدو» می­نامند. هفت عدد از این نان را نیز در سفره­ی گاهنبار می­گذارند.

    در بعضی از گاهنبارهای کرمان پس از این که مراسم به پایان رسید، لُرک و میوه بین شرکت کنندگان تقسیم می­شود سپس با غذایی که در گاهنبار تهیه شده است از میهمانان پذیرایی می­شود و به هر نفر یک عدد «کُلو»  که در میان آن مقداری «دونو» و «سداو» گذاشته­اند می­دهند.

    ----------------------------------------------------------------------------------------------------

    پانوشت :

    1. «هوم» درختچه‌ایست همیشه سرسبز که در باورهای ایرانی به عنوان سرور و رد گیاهان شناخته می‌شده و از افشره آن نوشیدنی‌ای فراهم می‌ساختند. «هوم» را در ناحیه‌های مختلف با نام‌های گوناگونی می­شناسند : «ریش بز»، «اُرمَک»، «کُشْک» (در دشت جوین خراسان)، «اَلْتَه»، «مادِرَخ» (در بدخشان افغانستان)، «خوم» (در ناحیه پَنجکَت تاجیکستان) و «شَرَپَّـه» (در بالا آب زرافشان و یغناب).
    اهمیت و جایگاه هوم به چند ویژگی آن بستگی داشته است : هوم تنها در کوهستان‌ها و به ویژه در صخره‌های سنگی و بر فراز آن­ها و بطور خودرو می‌روید و می‌دانیم که کوه خود واسطه­ی میان جهان خاکی و جهان مینوی یا سرای مردمان و سرای ایزدان و اهورامزدا است، به ویژه که برگ‌ها و ساقه‌های هوم همواره سر به آسمان کشیده هستند؛ «هوم» حتی در دل برف سرسبز باقی می‌ماند و در اوایل پاییز میوه‌های سرخ کوچک می‌دهد و هنگامی که برخی شاخه‌ها یا برگ‌های آن خشک می‌شود به رنگ زرین زیبایی نمودار می‌شود که اشاره به «هوم زرین» از همان گرفته شده است؛ «هوم» علیرغم سرسبزی و آبدار بودن، به راحتی در شعله‌های آتش می‌سوزد و موجب بر انگیختگی و بر افروختگی شعله‌های آتش می‌شود؛ «هوم» از خانواده­ی «اِفِدرا»(Ephedra) و دارنده­ی ماده «اِفِدرین» و در نتیجه، افشره­ی آن به عنوان یک گیاه دارویی خاصیت تسکینی و آرامش‌بخشی دارد؛ در باورهای عامه افشره­ی هوم را موجب افزایش توان فرزند‌آوری در زنان نازا و همچنین موجب فزایندگی هوش و روان می‌دانند. کارکردهای هوم بیشتر از آن است که در این­جا به همه­ی آن اشاره شود.

    «هوم» بجز نام گیاه، نام ایزد نگاهبان این گیاه نیز به حساب می‌آید. در شاهنامه از مردی به نام «هوم» نیز سخن رفته است که در کوهستان زندگی می‌کند و در گرفتن افراسیاب به کیخسرو یاری می‌رساند؛ این نام نیز بی‌گمان اشاره به گیاه هوم است که در طول زمان دچار تغییرات شده است.

    به این نکته نیز می‌توان اشاره کرد که «زنگ آتشکده» و «ناقوس کلیسا» هر دو از هاون و دسته هاونی که «هوم» را در آن می‌کوبیده‌اند و بعدها به شکل آیینی در نیایش‌ها در آمده بوده است، اقتباس شده است. (اوستای کهن - رضا مرادی غیاث آبادی)


    بن نوشت­ها :

    1. نوروز تا نوروز - کورش نیکنام
    2. جشن­های ایرانی - هاشم رضی
    3. تاریخ نوروز و گاهشماری ایران - عبدالعظیم رضایی
    4. راهنمای زمان جشن­ها و گردهمایی­های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی
    5. اوستای کهن - پژوهش و گزارش رضا مرادی عیاث آبادی

    نوشته شده در جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۲:۰ ب.ظ توسط : سعید و وحید رحیمی نژاد | دسته : جشن های ایرانی اردیبهشت ماه
  • []

  •  

    چلمو

    آبان روز از اردیبهشت­ماه برابر با 10 اردیبهشت در گاهشماری ایرانی

    در مناطق مرکزی ایران در این روز جشنی به نام «جشن چهلم نوروز» یا «جشن چلمو» برگزار می­شود.
    این جشن در شیراز در کنار حوض ماهی سعدیه برپا می­شود و کرمانی­ها در این روز به زیارت «شاه خیراله» می­روند.

    پختن آش شیر نیز جز مراسم این جشن است.

    نوشته شده در جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱:۵۴ ب.ظ توسط : سعید و وحید رحیمی نژاد | دسته : جشن های ایرانی اردیبهشت ماه
  • []

  •  

    اردیبهشت روز از اردیبهشت ماه برابر با 3 اردیبهشت در گاهشماری ایرانی

    اَردی بهشت از واژه­ی اوستایی «اَشه وَهیشته» و پهلوی «ارت وهیشت» به مانک بهترین راستی و نام یکی از امشاسپندان (جاودانان مقدس) گرفته شده است.

    ایرانیان در این روز لباس سپید که نماد پاکی است بر تن می­کنند و با سرهای پوشیده با کلاه یا روسری ِسپید ، به آدُریان (آتشکده­ی اصلی هر شهر) می­روند و نیایش اهورامزدا را به جا می­آورند.

    اردی بهشت همچنین نگاهبان آتش است؛ چراکه آتش بهترین جلوه­گاه راستی و پاکی به شمار می­رفته است چنانکه همه­ی امشاسپندان دارای دو روی مینوی و زمینی هستند، این امشاسپند در جهان مینوی نماینده­ی پاکی و راستی و نظم و قانون اهورایی و در زمین نگاهبانی آتش بر عهده­ی او گذاشته شده است.

    در بخشی از اوستا می­بینیم که اهریمن با ظهور زرتشت می­گریزد با فریادی این چنین که : زرتشت مرا بسوزانید با اشه وهیشته، و از زمین براند مرا (1) که چون اهریمن نماینده­ی بی­نظمی و آشوب و دروغ و ناپاکی است، با آتش راستی و پاکی و داد و قانون گریزان می­گردد.
    برای همین است که «خلف تبریزی» در «برهان قاطع» می­گوید : «این واژه به معنای آتش است».

    اما ابوریحان بیرونی معنی نزدیک­تری به اصل را آورده است :
    «... و معنای این نام آن است : راستی بهتر است. برخی گفته­اند که منتهای خیر است و اردیبهشت ایزد یا ملک آتش و نور است و این دو با او مناسبت دارد و خداوند او را به این کار موکل کرده که نیز علل و امراض را به یاری ادویه و اغذیه ازاله کند و صدق را از کذب ظاهر کند و محق را از مبطل به سوگندهایی که گفته­اند در اوستا مبین است تمیز دهد.»

    باز خلف تبریزی آورده است که : «در این روز نیک است به معبد و آتشکده رفتن و از پادشاهان حاجت خود خواستن وبه جنگ و کارزار شدن، و معنی ترکیبی این لغت مانند بهشت باشد (این معنی درست نیست و مفهوم و واژه را در آغاز آورده است)، چه ارد به معنی شبیه و مانند آمده است و چوناین ماه وسط فصل بهار است و نباتات در غایت نشو و نما و گل­ها و ریاحین تمام شکفته و هوا در نهایت اعتدال، بنابراین اردیبهشت خوانند.»

    وبه همین روی است که کوشیار گیلی در «زیج جامع» از آن با نام «گلستان جشن» یاد کرده است.

    مطالبی را که بیرونی راجع به اعمال اردیبهست ایزد راجع به درمان و درمان­گری وتمیز میان راستی و دروغ و حق و باطل بدان اشاره کرده، در بخش یشت­ها در اردیبهشت یشت آمده است.


    پانوشت :

    1. یشت 17، بند 20.


    بن نوشت­ها :

    1. راهنمای زمان جشن­ها و گردهمایی­های ملی ایران باستان - رضا مرادی غیاث آبادی
    2. جشن­های آتش - هاشم رضی
    3. تاریخ نوروز و گاهشماری ایران - عبدالعظیم رضایی
    4. برهان قاطع - محمد حسین ابن خلف تبریزی

    نوشته شده در جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۸۷ ساعت ۱:۵۲ ب.ظ توسط : سعید و وحید رحیمی نژاد | دسته : جشن های ایرانی اردیبهشت ماه
  • []